سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دست خط ...

یه تماس گرفتم محضر مجری و برگزار کننده اصلی این اردوو حضرت استاد حامد بهرامی آ سراغی راویای امسالشونا گرفتم.
فرمودن: صحبت کردیم. دو تا راوی رو . که انشالله اگه جور بشه . هر دو نفر باهامون همراه باشن. آقااااااااااااااااااااااااااای...... آقای ........... اووووم اگه یادم بیاد.......... آقای .آقای .....
عرض کردم: حاج آقا احمدیان؟؟!....
فرمودن: بله یکیشون آقا احمدیان که دنبال میکنیم . و یکیشونم همون آقای راوی بودن که پارسال باهامون اومدن.
عرض کردم: پارسال؟؟؟
فرمودن: بله . پارسال که شما با ما نیومدین.ایشون راوی ما بودن.
عرض کردم: فامیلشونا اگه بگین میشه پیداشون کرد.
فرمودن: آره . بچه ها پیداشون کردن دیگه. صحبت شده باهاشون.
پرسیدم: شما با حاج آقا احمدیان هنوز صحبت نکردین؟

فرمودن: نخیر . هنوز صحبت نکردیم.
خدمتشون عرض کردم: حاح آقا احمدیان رو اطلاع دارم که تا 10 فروردین برنامشون پر هست. با کاروان دانشجویان.

فرمودن:  تا 10 فروردین برنامه دارن؟
عرض کردم: بله همین چند روز باهاشون تماس گرفتم . ظاهراً تا دهم فروردین برنامشون پر هست. ولی وقتی فهمیدن ما کی جنوبیم. فرمودن اگه برنامدونا بدونم سعی میکنم یه هماهنگی بکنم آ بیام سمتی شوما.
جناب بهرامی فرمودن:  آهان. آخه ایشون دایی یکی از رفقای من هستن.قرار شده باهاشون صحبت کنه و جوابش رو به من بده. قرار بود با حاج آقا احمدیان صحبت بکنه تا ایشون برنامشون رو با ما هماهنگ کنند تا این چند روز باما باشن. اما هنوز جواب صحبتشون رو به من ندادن. اما اگه اونجور بشه سعی میکنیم حداقل یک روزش رو با ما باشن.
عرض کردم: .........................
فرمودن: ....................
عرض کردم: .........................
فرمودن: ....................
عرض کردم: .........................

سرو ته حرفا فهمیدم  هنوزکه هنوزس راویاشون قطعی نشدس.... توو برناماشون دو تا راوی درنظر گرفته بودن که انگاری!.............
خدایا .......حرسم در اومده بود. اینطور که ظاهری کارا نشون می دد ... امسالم عینی پارسال اصل و پایه برنامه ریزیاشون کشکس کشک..........
دو ساعت دیگه بلیط برای قم داشتم ولی هنوز تصمیمی قطعی برای راهی شدن نگرفته بودم .
با چه دردسری 44 ساعت مرخصی گرفته بودم آ شصتادهزار ناسزای اندرونی از همکارانی که با مرخصیاشون موافقت نشده بود را به جان خریده بودم که اینطوری ....اونم با چنین کاروانی راهی سرزمینهای نور بشم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!! با یه مشت مثلا مسئولی که عینی خودم بیتجربند آ تازه میخوان با راهی کردنی این کاروانها تجربه هایی کسب کنند؟خب بالاخره این بزرگواران هم باید به طریقی کسب تجربه کنن. تا بلکی روزی-روزگاری بتونن یه اردوی بلاگ تا پلاکی که درخور چندتا جوانی قلم به دستی وبلاگنویس باشد را برگزار کنند.

اگه قطعیش نکنم.....فردا صبح کله سحر پشتی میزمم آ دارم کارا روزمره خودما انجام میدم. فقط تنها امتیازش ساعات مرخصی که از دست ندادم. همین. ولی خب با بروبچی وبلاگی همراه شدن ارزش از دست دادنی ساعتی مرخصیا دارد. خب پس سعی میکنم. آروم آ برا خودم برم اون آخری اتوبوس بیشینم آ با رفیق رفقا سعی کنیم سفری خبیا رقم بزنیم.
پس باید پاشم آ هرچی فایلی صوتی تصویری............ کتاب آ عکس آ دوربین آ باطری آ ...................خلاصه با بروبچ خودمون بشیم یه ستادی خودکفای فرهنگی-اجرایی-...... آ نزاریم اینا با بچه بازیاشون اردوومونا کوفتمون کنن. سعی می کنیم.خودکفا باشیم و در هیچ موردی تقاضا نداشته باشیم.

 


بروبچ بسم الله.

وصال    شاهد    مهدیه      جاده مه گرفته      مختش    دهقان(خانم فرهنگی)     احسانبخش     طلبه های ونوسی